سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از هنگام بعثتم تا روز قیامت، شفیع هر آن دوتنی هستم که در راه خدا با یکدیگر، دوستی و برادری می کنند. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :159
کل بازدید :145541
تعداد کل یاداشته ها : 49
103/9/6
12:28 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلم رنجه[40]
اگر خدا قبول کند: نویسنده، داستان نویس، معاون دبیرستان، عضو شورای ادبیات داستانی [...] و همیشه دانشجو.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

این مثل عامیانه از گلستان سعدی(1) گرفته شده و زمانی کاربرد دارد که خوبان زمانه مورد هجوم ناجوان‏مردانه قرار بگیرند. این مثل زمانی به یادم آمد که دیدم کسی به امیرعباس تاخته و او را آمریکایی و ظالم (؟!) خوانده است. حضرت علی – علیه السلام - در نهج البلاغه (حکمت 102) می‏فرمایند:«روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز خبر‏چین را و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت و پیوند با خویشان منت‏گذاری و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است. در آن زمان، حکومت با مشورت زنان و فرمان‏دهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره می‏گردد.» راستی این چه زمانه‏ای است که چون امیر عباس را امریکایی می‏خوانند و این چه مروتی است که او را ظالم می‏دانند و این چه جوان‏مردی است که در برابر این ددمنشی سکوت می‏کنند؟ مهم نیست امیر عباس کیست؛ مهم نیست از چند سالگی در بسیج بوده، با دشمن جنگیده و اکنون نیز زخم و درد دفاع مقدس را با خود دارد ؛ مهم نیست که در چه سنگرهایی خدمت کرده و اکنون چه می‏کند و مهم نیست که از دنیا چیزی نمی‏خواهد و خواب و راحت را بر خود حرام کرده تا به آرمان‏هایش بپردازد ؛ بلکه مهم این است که او مشفقانه و دوستانه انتقاد کرده و پاسخ نشنیده و اکنون کسی که سخن به گزاف گفته، از تواضع و شکسته نفسی او سوء استفاده کرده است، نه اینکه پاسخی بر انتقاداتش داشته باشد. آیا پاداش انتقاد فحاشی است؟ بیش از جفایی که بر امیر عباس رفته، برای آن مردمی نگرانم که یک هتاک و فحاش می‏خواهد دین و احکام دین را به ایشان بیاموزد!

دیر زمانی بود که دوستان به امیر عباس می‏گفتند: اینها را با انتقاداتت بزرگ نکن، اینها بچه‏تر از این حرف‏ها هستند و اینها سخن مخالف را - به حق هم که باشد برنمی‏تابند - اما او می‏گفت: تا وقتی می‏گویند که از انتقاد استقبال می‏کنیم، نمی‏توانم سوء ظن داشته باشم و نظرم را مشفقانه بیان خواهم کرد، زمانی هم که مطمئن شد سکوت طرف مقابل از بی‏اعتنایی و خودبزرگ‏بینی است، کناره گرفت. حالا که با فروتنی و شکسته نفسی خاصی موردی را تذکر می‏دهد، مورد حملات ناجوان‏مردانه قرار میگیرد. عجیب است؛ عجیب است! این همه توهین و فحاشی و تاخت و تاز به تواضع یک مرد واقعاً عجیب است!

و یا شاید هم عجیب نیست؟! وقتی رفتار بزرگان قومی نسنجیده باشد، معلوم است که بچه‏های آن قوم فحاشی می‏کنند. وقتی بزرگ‏تر  ِ بچه‏ای بگوید که تا کنون به انتقادات دوستانه‏ات لبخند تمسخر می‏زدم، باید منتظر ماند تا آن بچه بی‏ادبی را از حد بگذراند و اینها زمانی کاملاً با هم جور درمی‏آید که آن بزرگ‏تر، از شیطنت کودک، سکوت رضایت آمیزی داشته باشد. و باز شاید هم عجیب نیست که وقتی پاسخی برای انتقاداتت نداشته باشند، چشمانشان را به روی حق ببندند و به جای حرف حساب، اصل موضوع را رها کنند و به ترور شخصیت روی آورند.

از امیر عباس پرسیدم:«فرد بدذاتی که فحاشی کرده گفته با شما ملاقاتی کوتاه داشته، مگر شما همواره از معرفی خود ابا نداشتید؟» پاسخ گفت:«گول چهره‏اش را خوردم که به ظاهر مهربان و دوست داشتنی بود.» ای اف بر ذات پلیدی که پشت چهره‏ای مؤقر مخفی شده باشد! ای ننگ بر زشتی‏ای که پشت نامی نیکو کمین کرده باشد! در عجبم که امیر عباس، هم از معاندین توهین و ناسزا می‏شنود و هم از کسانی که رخت خودی را بر تن کرده‏اند و در این هماهنگی رازی نهفته است! لباس دوست به قامت ناساز کسی که با دشمن هم‏زبان شده، زیاده است و اگر نیست شایسته است که هر چه زودتر توبه کنند و از امیر عباس عذر بخواهند و همین امروز درصدد باشند که فردا دیر است!

ابوالعلاء معرّی شعری به عربی دارد که ترجمه‏ی چند بیتش چنین است:«در روزگاری که مادِر (شخصی به غایت بخیل) حاتم طائی را نسبت بخل بدهد و باقِل (شخصی معروف به حماقت) قسّ بن ساعده (از عقلای زمان خویش) را احمق بخواند؛ سُها به خورشید بگوید که تو تاریک هستی و سیاهی شب به صبح بگوید رنگت تیره است و زمین از سفاهت به آسمان فخر بفروشد؛ اگر دستم قطع شود، کتفم تأسف نخواهد خورد و اگر بازویم از بین برود، انگشتانم نخواهند گریست! پس ای مرگ مرا زیارت کن، به درستی که زندگی تیره و تار است و ای جان در بیرون رفتن از بدن تلاش کن که روزگارت مسخره است.» (2)

در پایان، یادآوری می‏کنم که در ماه محرم قرار داریم. محرّمی که روز دهمش، حسین بن علی – علیهما السلام – در حالی‏که دقایقی تا عروج فاصله داشت، فریاد برآورد:«اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید»!

پی‏نوشت‏ها: 1- این مثل عامیانه اگر چه از گلستان سعدی گرفته شده، ولی در کلمات و کاربرد، اندکی با اصلش تفاوت دارد. در گلستان سعدی این گونه می‏خوانیم:«سگ را گشاده‏اند و سنگ را بسته».

2- اصل شعر چنین است:

فلمّا رأیت الجهل فی النّاس فاشیاً     تجاهلتُ حتی ظُنّ انّی جاهل

اذا وصف الطائی بالبخل مادِر             و عیّر قسّا بالحماقة باقِل

و قال السّها للشمس انت خفیّه        و قال الدجی للصبح لونک حائل

و طاولت الارض السماء سفاهة         و فاخرت الشهب الحصی و الخباذل

اذا بان عضدی ما تأسف منکبی         اذا فات زندی ما بکته الانامل

فیا موت زُر ان الحیاة ذمیمه               و یا نفس جذّی انّ دهرک هاذل

3- این مطلب امیر عباس هم اگر چه مربوط به قبل است، اما چه زود برای خودش در برابر شخص بی‏ادب مصداق پیدا کرد. (ببینید)


86/10/23::: 8:6 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آنها که جدیدند نمی شناسند. قدیمی ترها سکوت معنا داری دارند. بله درسته اومدم بگم کم کم داره صداتون درمیاد. همون حرفها را که امیر عباس 1 سال پیش میزد و کتکش می زدید خودتون شروع کردید دارید میگید. بله دیگه. آقای دکتر چیزی نمونده شورشو در بیاره. هنوز هم میگید حساب دکتر احمدی نژاد از مشایی جداست؟


+ سلام لطفا برای سلامتی دکتر احمدی نژاد یک حمد و سه تا قل هو الله قرائت کنید! (این یه جور اعلام برگشت موقت بود).
+ کی روش مربی تیم ملی فوتبال: شیطان همیشه پشت در است !


+ مدتها بود اینطوری تند تایپ نکرده بودم. مچ دستم درد گرفت.


+ یک مطلب وبلاگی از استاد جعفری مقدم رو بطور کامل تو این فید میذارم. از اینجا به بعد همه فید از مطلب وبلاگی آقای جععفری هست: /// شعار مرگ بر مشایی در راه است.///
+ من که از نزدیک با استاد جعفری در ارتباطم میدونم که ایشون از همون دولت نهم از افراد مسئله دار میگفتند و حتی خصوصی نقاط ضعف احمدی نژاد رو هم میگفتن. الان دیگه باید کمی هم انتقادات به دکترو گفت. تا کی انحرافی. اون قدیمی شده. ببینید استاد 11 ماه پیش در مورد مشایی چی گفتند:


+ هو الطیف. هر کس از ولایت عقب بماند یا جلو بزند بازنده است.


+ سلام آخر. تقدیم به همه دوستان. با یاد برادر.


+ به نظر شما بهترین اسم برای دختر و بهترین اسم برای پسر چیه؟


+ فرج الله سلحشور، کارگردان مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر(س)، برترین کارگردان تلویزیون از دید مخاطبین.