جشنوارهی بزرگ وبلاگ نویسی تبیان زنجان، با موضوع فرهنگی – دینی برگزار و اعلام نتیجه شد. [+] خوب من روحم هم خبر نداشت تا اینکه متوجه شدم قلم رنجه در میان برگزیدگان قرار گرفته است. استاد امیر عباس وبلاگ مرا در مسابقه ثبت کرده بود. در ایامی که جز برای کارهای ضروری به نت نمیآمدم، بدون اینکه خود خبر داشته باشم در جشنواره شرکت کرده بودم. این موفقیت را نیز مدیون استاد و برادر عزیزم هستم. ورودم به دنیای نویسندگی، ورودم به آموزش و پرورش، ورودم به عرصهی داستان نویسی و کارشناسی ادبیات داستانی، ورودم به دنیای مطبوعات و خیلی موارد دیگر را مدیون برادر هستم. برادری که همزمان هم داستان مینویسد، هم مهندس برق است، هم فعالیت سیاسی دارد، هم تدریس میکند، هم با جوانان جلسه دارد، هم فعالیت ورزشی دارد، هم در عرصهی ادبیات پایداری فعال است، هم به امور اجرایی میپردازد، هم وبلاگ نویس است و دهها وبلاگ دارد ... و در تمام زمینهها هم سرآمد است. تازه بعضیها از روی حسادت میگویند چرا به او استاد میگویی؟! در دنیای وبلاگ که به راحتی افراد لقب استاد میگیرند، اطلاق این کلمه به برادرم از روی محبت خواهر و برادری نیست و خوب است بدانید همواره از پذیرفتن این لقب پرهیز داشته و بارها مجبور شدهام مطالب وبلاگم را به درخواست ایشان تعدیل کنم و یا بارها به همین دلیل از تایید کامنتهایم خودداری کرده و فقط بعد از هجمهی ناجوانمردانهی یک وبلاگ نویس مغرور و سبکسر، حساسیت در این مورد و البته خیلی موارد دیگر را کنار گذاشت و نسبت به عموم وبلاگنویسان بیتفاوت شد و از رد و بدل کردن کامنت پرهیز نمود. این رویه بر من هم تاثیر گذاشت تا اینکه به کلی وبلاگ نویسی را کنار گذاشتم و حالا باز هم استاد این گونه مرا سورپریز کرد و باعث شد به نت برگردم. بنا بود یادداشت استاد را بخوانید. بگویم که در رایانهی شخصی ایشان بخشی با نام «مایهها» وجود دارد که در نوبت تکمیل و انتشار قرار دارند. تنها کسی که اجازه دارد سری به رایانهی ایشان بزند من هستم و امروز این یادداشت را دیدم. ایشان به من گفتند:«فرصتی برای انتشارش پیش نیامده.» و من حدس میزنم نمیخواسته بر رای هیئت داوران تاثیر داشته باشد. از ایشان اجازه گرفتم یادداشت را در قلم رنجه منتشر کنم. مطالعه بفرمایید:
جشنوارهای با پرچم دین: هیچگاه از حضور در همایشهای وبلاگی احساس خوبی نداشتهام و به جز یک بار به حضور در همایشها تن درندادهام. همچنین همواره از شرکت در مسابقات وبلاگی پرهیز کردهام. جشنوارههای وبلاگی را کماهمیت میدانم و ترجیح میدهم بر اساس اهداف و آرمانهایم بنویسم تا بر اساس ضوابط جشنوارهها و جایزهای ناچیز (در برابر هدفگذاری یک وبلاگ نویس مکتبی، جایزه هر چه باشد ناچیز است)! دلیل دیگر برای تحریم جشنوارهها، سلیقهای بودن داوریهاست و درست به همین دلیل حضور در هیئت داوران یکی دو جشنواره وبلاگ نویسی را پس از رایزنیهای اولیه رد کردهام.
اما وقتی فراخوان جشنواره تبیان زنجان را دیدم دلم با آن همراه شد. دیدم برای نخستین بار پرچم دین با شجاعت بلند شده و کسانی جار میزنند: ایها الناس به وبلاگ نویسان دینی بها میدهیم. به اینجانب حق بدهید ذوق زده شوم. در روزگاری که دوستان ما (دوست در معنای عام) از چسبیدن صفت دین به فعالیتهای خود وحشت دارند، سازمان تبلیغات استان زنجان، به صراحت و شجاعت و با افتخار از مسابقهای فرهنگی – دینی سخن میگوید. با اینکه این روزها روی یک وبلاگ تمرکز ندارم و توانم در وبلاگهای زیادی پراکنده است، اما با اشتیاق چند تا از وبلاگها را ثبتنام کردم. اگرچه بدم نمیآید که رتبهای کسب کنم و یا به دلیل داشتن وبلاگهای متعدد، دست کم به عنوان یک وبلاگ نویس پرکار معرفی شوم، اما چه بسا نامی از امیر عباس در میان برگزیدگان نهایی نباشد، مهم نیست! مهم این است که با این اقدام خود به فراخوان عزیزانی که پرچم دین را با افتخار در دست گرفتهاند، لبیک گفتهام.
چند نکتهی جالب: ?- از این به بعد استاد باید بگوید فقط یک بار در یک همایش و فقط یک بار در یک جشنوارهی وبلاگ نویسی شرکت کردهام. ?- مسابقهی وبلاگ نویسی تبیان زنجان، پانزده برگزیدهی اصلی و بیست تقدیری دارد. نفر اول برگزیدگان اصلی از وبلاگ نویسان زنجان است و سه وبلاگ نویس دیگر زنجانی در رتبه های سوم، نهم و دوازدهم قرار دارند و هیچ کدام در میان تقدیریها نیستند. ?- استان قم با هفت برگزیده در صدر قرار داشت، اگر چه فقط دو نفر در میان برگزیدگان اصلی بودند (چهارم و دهم). ?- وبلاگ قلم رنجه در حالی در میان برگزیدگان تقدیری قرار گرفت که از تاریخ ? / ?? / ???? به روز نشده بود. ?- از میان وبلاگ های استاد، جامی از فرهنگ [+] برگزیده شد. این وبلاگ نیز از تاریخ ?? / ? / ???? به روز نشده بود. درست است که نادیده گرفتن اسم امیر عباس اشتباهی غیر قابل بخشش می بود، اما برگزیده شدن یک وبلاگ خاموش (به قول خود استاد) و «اول شدن از آخر» (باز هم به قول خودشان) در نوع خود قابل توجه بود.